کارکنانتان چه تصوری از آینده دارند؟
به گزارش مجله رویای کره ای، انگیزه کارکنان تا حد زیادی ناشی از تصورات آن ها از آینده احتمالی است؛ اما چرا و چگونه می توان از این ویژگی در افزایش انگیزه آن ها استفاده کرد؟ یکی از مجذوب کننده ترین ویژگی های مغز آدمی، توانایی آن در سفر به زمان است. انسان می تواند به گذشته سفر کند و خاطراتش را به یاد آورد یا به آینده سفر کند و رویا بسازد. خوش بینی نسبت به آینده، بخش زیادی از انگیزش و میل به سختکوشی در حال است. افراد اگر بدانند آینده ای روشن تر در پیش دارند، قدرت غلبه بر حواس پرتی و امیال کوتاه مدت را خواهند داشت.
به گزارش دنیای اقتصاد، پژوهش ها نشان می دهند که فکر افراد اغلب به آینده پرش می نماید و پیش از وقوع، شرایط آینده احتمالی خود را تا حدی تجربه می نمایند. یک پژوهش به این یافته رسید که مردم به طور میانه 59 بار در روز به آینده فکر می نمایند؛ حدود هر 16 دقیقه یک بار. تا حدی به این علت است که صبح ها از خواب بیدار می شویم و حاضر به انجام وظایف سخت در محل کارمان می شویم.
یکی از راه های قدرتمند برای افزایش خوش بینی افراد به آینده، ارائه گذشته و حالی عالی به آنهاست. تصویرنگاری عصبی نشان داده است که رویاپردازی درباره آینده و یادآوری گذشته از بخش های مشابه بسیاری در مغز استفاده می نماید. بر اساس یک نظریه، یکی از دلایل بسیاری که ما از حافظه استفاده می کنیم، برای ساخت آینده مان است.
سه پژوهشگر دانشگاه هاروارد در مجله پرآوازه نیچر نوشتند: مغز را می توان ارگانی متمرکز بر آینده دانست. شیوه طراحی آن به نحوی است که از اطلاعات گذشته و حال برای پیش بینی آینده استفاده کند. مغز می تواند با استفاده از این اطلاعات به شبیه سازی اتفاقات احتمالی آینده بپردازد. افرادی که آینده خوش رنگ تری ببینند، به احتمال بیشتری برای رسیدن به آن صبر یا کوشش خواهند کرد. کارکنانی نیز که از گذشته خود راضی باشند، خوش بینی بیشتری نسبت به آینده خواهند داشت. ما برای آینده زندگی می کنیم و قصد خواستن آن را به شیوه ای شگفت انگیز داریم. حتی زمانی که به گذشته فکر می کنیم، اتفاقات عالی آن را بهتر به یاد می آوریم. در نقدی به همان پژوهش، آمده است: ما نگاهی مثبت به گذشته خود داریم و حتی احساسات منفی ناشی از اتفاقات بد نیز به مرور زمان رنگ می بازند؛ در حالی که احساسات مثبت ناشی از اتفاقات خوشایند ادامه می یابند.
سفر به آینده سختتر است، اما ارزشش را دارد. تصویرسازی آینده احتیاج به فعالیت مغزی بیشتری دارد و برای ساخت آن فقط قطعه هایی از خاطرات گذشته در اختیار داریم. به این علت، تصویر فکری ما از آینده مبهم تر از گذشته است. اما تا زمانی که قلم موی فکری در اختیار داریم و محدودیت های ناشی از واقعیت گذشته چندان زیاد نباشد، رویا های مثبت فراوانی برای آینده خود خلق می کنیم. دو دانشمند دانمارکی در سال 2010 در مقاله ای نوشتند: آینده از نظر احساسی، مثبت تر و حماسی تر از گذشته است.
ایگوی یعنی تصوراتی که از خودمان ساخته ایم ما بیش از گذشته، درگیر آینده است. زمانی که این پژوهشگران دانمارکی از افراد خواستند تا رویداد های گذشته و آینده را بر اساس مقدار اهمیت آنها، نقش شان در هویت فرد و محوری بودن شان در داستان زندگی ارزیابی نمایند، رویداد های احتمالی آینده رنگ بیشتری نسبت به اتفاقات گذشته گرفتند. آن ها پی بردند که به رغم آنکه داستان های گذشته از جزئیات بیشتری برخوردار بودند، تصویر آینده روایی تر و فردی تر بود.
بچه ها بسیار پیش تر از ورود به مدرسه از توانایی تصور آینده برخوردارند. به عنوان مثال اگر به آن ها بگویید فردا به باغ وحش می رویم سخن شما را درک می نمایند. این توانایی ذاتی است و لازم نیست به آن ها آموخته گردد. تنها علتی که حتی خردسالان نیز می توانند وعده های آینده را درک نموده و بر اساس آن رفتار کنونی خود را شکل دهند، این است که با فکر خود به آینده سفر می نمایند و تجربه ای شبیه به واقعیت از آن دارند.
چندان طول نمی کشد که بچه ها به شغل آینده خود فکر نمایند. آن ها از تماشا شغل والدین خود، تماشای تلویزیون، خواندن کتاب و مجلات و تماشا کارکنان در مشاغل مختلف، تکه هایی از یک پازل به دست می آورند که با آن قادر به ساخت آینده فکری خود خواهند بود. این رویا ها اغلب غیرواقع بینانه است و گاهی به علت اصرار والدین بر بلندپروازی بچه ها است. به عنوان مثال گفته می گردد که 27 درصد از بچه ها 10 تا 16 ساله به رئیس جمهور شدن فکر نموده اند. بسیاری از آن ها درباره فضانورد، موسیقی دان، میلیاردر، ورزشکار حرفه ای یا ابرقهرمان شدن در حوزه های مختلف می اندیشند. اما یک پژوهش به این یافته رسید که تمایل به شغل های باثبات نیز از زمان مهدکودک دیده می گردد.
آنچه بچه ها تا 16 سالگی درباره اش رویاپردازی می نمایند، نقش کلیدی در مشخص آینده شان خواهد داشت. بر اساس یک پژوهش، آن هایی که هنوز در آن موقع درباره شغل های آینده خود تصمیم نگرفته یا رویا های بزرگی ندارند، احتمالا در آینده حقوق و دستمزد کمتری خواهند گرفت. در هر صورت، هنگام بزرگسالی و مواجهه با واقعیت، بسیاری از رویا ها رنگ می بازند و در بسیاری مواقع، فضانورد شدن به کوشش برای حفظ شغل و انجام هر کاری برای افزایش حقوق می انجامد.
از بین کارکنان آمریکایی، 51 درصد گفته اند که درباره آینده خود با این سازمان، هیجان زده هستم. بقیه بین 28 درصد خنثی و 21 درصد مخالف یا به شدت مخالف با چنین اظهاری تقسیم شده اند. به این صورت، فقط نیمی از کارکنان آمریکایی مطمئن هستند که مرحله بعدی مسیر شغلی شان با کارفرمای کنونی است. سطح اشتیاق و اطمینان از آینده در چین و هند بسیار بالاتر است.
نیروی 29 ساله یک بیمارستان در نیویورک به نظرسنجی شالوده این کتاب چنین پاسخ داد: مدیریت درباره احتمال برون سپاری شغل من، قطعیت ندارد. یک نیروی 33 ساله در شرکتی عملیاتی از هند گفت: این شرکت به آینده و رشد کارکنان بی توجه است. کارمند 38 ساله یک شرکت شیمیایی بریتانیا نوشت: هیچ آینده نویدبخشی با این شرکت وجود ندارد. همیشه درگیر تغییراتی هستیم که نه به نفع کارکنان و نه به نفع مشتریان است و فقط به سهامداران سود می رساند.
در چنین شرایط پرابهامی، کارکنان ممکن است به امید تغییر در آینده به فعالیت ادامه دهند. با این حال، انگیزه اصلی زمانی بروز می نماید که مدیران آینده ای امیدوارنماینده برای شرکت و کارکنانشان ترسیم نمایند؛ مهم تر آنکه در نقش یک مرشد و راهنما ظاهر شده و اعتماد به نفس افراد را هم بالا ببرند.
نویسنده: Rodd Wagner
مترجم: مهدی نیکوئی
برگرفته ازکتاب: مهره ها
منبع: فرارو