نمایش نامه ای تعاملی بین نوجوان و تماشاگر
به گزارش مجله رویای کره ای، سرویس کودک و نوجوان خبرنگاران (ایبنا)، در ارتباط با دیگران همواره جنبه هایی به ما نشان داده می گردد که شاید اگر خودمان بخواهیم به آن برسیم طول بکشد یا اینکه بدون اینکه تغییری رخ دهد ما همچنان بر نظری که هستیم بمانیم؛ بدون آنکه بدانیم ممکن است اشتباه باشد. گاهی، موقعیت ها در مقابل ما طوری عمل می نمایند که شاید چیزی باارزش از نظر خودمان را از دست بدهیم؛ اما در ازای آن، به چیز جدیدی می رسیم که در ادامه به ما یاری کند که بهتر تصمیم بگیریم.
در نمایش نامه این عروسک مال کیه؟ به نویسندگی داوود کیانیان منتشرشده در انتشارات کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان، موضوعی که مطرح می گردد این است که در موقعیت های مختلف آیا فقط باید به خودمان فکر کنیم و ما هستیم که مهم ایم و نتیجه کار خودمان را برتر از دیگری می دانیم یا اینکه دیگران هم سهمی دارند؟ آیا بدون توجه به نظر دیگران، ما و آنچه که انجام داده ایم حق داریم؟ حق داشتن تا چه مقدار قطعی است؟ به دیگران بستگی ندارد؟ چه بسا دیگران هم باشند که نظرات آنها مهم تر و باارزش تر باشد و نکته مهم آنکه احساسات آنها را هم در نظر بگیریم؛ زیرا اگر بخواهیم این گونه خودخواهانه با موضوعی برخورد کنیم در آخر خود ضرر می کنیم.
داستان این نمایش نامه هفت شخصیت دارد؛ در یک طرف داستان، شخصیت های انسانی را داریم که شامل نجار جوان، خیاط پیر و شبان کهنسال و عابد است و در طرف دیگر شخصیت هایی شامل جانوران و درخت و عروسک بی جان.
درخت مانند یک دانای کل در ابتدای داستان عمل می نماید و به ما هشدار می دهد قرار است اتفاقی متفاوت با آنچه که ما انتظار داریم برای آن سه مسافر رخ دهد. تعیین کردن سن هر کدام از شخصیت ها این امتیاز را به ما می دهد که از جنبه سنی هم به شخصیت ها نگاه کنیم و نظرات آنها را بسنجیم و ببینیم آن کسی که جوان است چه تفاوت دیدگاهی با فرد کهنسال دارد؟ آیا شخصیت کهنسال با توجه به تجربیات خود می تواند نقش یک فرد دانا را ایفا نماید یا اینکه نه، او هم در موقعیت تازه به فکر دیگری نیست؟
شخصیت مهم دیگر در نمایش نامه که می توان گفت داستان حول محور او می چرخد عروسک داستان است؛ عروسکی که جان بخشی اش دست خودش نبود و با دعای دیگری توانست روحی به دست آورد؛ اما می خواست در ادامه مسیر خودش تصمیم بگیرد. ما تا چه مقدار می توانیم نظرات مان را بر دیگران مسلط کنیم؟ آیا احساسات عروسک توانست به آن سه مسافر برسد؟ او متعلق به هیچ کس نبود جز خودش؛ او اکنون توانایی اندیشیدن و انتخاب دارد.
در این نمایش نامه از تکنیک شکستن دیوار چهارم هم استفاده شده است و در زمان هایی شخصیت ها رو به تماشاگران صحبت می نمایند و با سؤالی نظر آنها را جلب می نمایند. ما نیز به عنوان خواننده متن به فکر فرو می رویم که طرف کدام یکی را بگیریم؟ آیا اصلا آنها درست می گویند؟ داستان به شکل پیچیده ای روایت نمی گردد و با درگیرکردن مخاطب در دیالوگ ها، او تا آخر برای رسیدن به پیغام مدنظر همراه متن می گردد. توصیف ها نیز ساده هستند و در ابتدای صحنه و ورود هر شخصیت تازه، به طور ساده ای به توصیف آنچه که در حال رخ دادن است می پردازد.
این نمایش نامه به گونه ای روایت نمی گردد که ما صرفا از روی ظاهر رفتار و گفتار قضاوت کنیم؛ اینکه یک نفر به کار خود از جنبه ای نگاه می نماید و دیگری نیز از جنبه دیگر، هرچند همگی، آن یکدیگر را کامل می نمایند؛ اما نمی توان آن را بالاتر از دیگری قرار داد. دیالوگ ها نیز در همین زمینه کاربرد دارند؛ هر کدام در ادامه دیگری جنبه ای از داستان را تعیین می نمایند. اگر ما تا قسمتی از متن، فکر می کنیم یکی از شخصیت ها باید انتخاب گردد؛ ولی در ادامه می فهمیم این گونه نیست. داستان در لحظات ابتدایی با مونولوگ پیش می رود و ما را با ویژگی های شخصیتی و احساسی و جنبه فکری آنها آشنا می نماید و در بعضی قسمت ها بسته به فضای داستانی، دیالوگ ها طولانی هستند و در رساندن به مفهوم روایت مؤثر. قلم متن نیز ساده و روان است و از تصویرگری نیز استفاده نشده است.
نمایش نامه این عروسک مال کیه؟ به خوبی نشان می دهد که این خود انسان است که توانایی اندیشیدن و انتخاب دارد؛ اما اگر به درستی از آن استفاده نکند خودش به دشمنش تبدیل می گردد؛ به گونه ای که اگر نتواند جلوتر از چیزی را که در برابر چشمانش هست ببیند، باعث می گردد حتی آنچه را که به دست آورده نیز از دست بدهد.
درختان به تماشاگران:
آنان چون حق ناچیز خود را بسیار پنداشتند، گنج بزرگی را از دست دادند.
آنان با اینکه گنج را در درون خود یافتند، اما دشمن را درون خویش ندیدند. اما به گنج گرانبهایی دست یافتند: آگاهی.
این نمایش نامه ویژه گروه سنی نوجوان است و اجرای آن در مدرسه و گروه های همسالان می تواند جالب، آموزنده و سرگرم نماینده باشد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران